کشورهای اسکاندیناوی در طرح های جنگی همواره هیتلر نقشی اساسی داشتند. نیروی دریایی آلمان در برابر نیروی دریایی سلطنتی دارای همان نقطه ضعفی بود که نیروی دریایی عراق در طی جنگ با ایران در برابر نیروی دریایی ایران داشت. منظور اینکه نیروی دریایی سلطنتی با توجه به برتری عددی که داشت می توانست بنادر آلمان را بلوکه کند و از تحرک شناورهای این کشور جلوگیری کند. از همین رو هیتلر نیاز داشت تا با دراختیارگرفتن بنادر کشورهای اسکاندیناوی ،به ویژه نروژ، برای نیروی دریایی خود میدانی مناسب برای مانور ایجادکند. از طرف دیگر سنگ آهن سوئد برای ماشین جنگی هیتلر بسیار حیاتی بود. فنلاند هم که در برابر روسیه تنها مانده بود عملا متحد آلمان محسوب می شود و با فشار به شمال روسیه می توانست هیتلر را در دستیابی به لنینگراد یاری دهد.
با شروع جنگ، هیتلر بلافاصله نروژ را اشغال کرد تا بنادر این کشور توسط بریتانیا اشغال نشود. در سال 1943 آلمان در حدود 380 هزار سرباز در نروژ داشت و در برابر تهدیدات نسبت به اسکاندیناوی به شدت واکنش نشان می داد. متفقین برای حمله به نرماندی در خاک فرانسه چندین طرح فریب آمیز داشتند که یکی از آنها طرح فورتیتود شمالی نام داشت. بر اساس این استراتژی، متفقین باید تظاهر می کردند که قرار است به نروژ حمله کنند تا هیتلر مجبور شود نیروهایش را در این کشور نگه دارد و در هنگام نیاز نتواند آنها را برای دفاع از شمال فرانسه آزاد کند.
یکی از بخشهای زیرکانه استراتژی فورتیتود شمالی برنامه ای بود با نام طرح اسکی. بنابر طرح اسکی قرار شد تا یکی نیروی رزمی دروغین در اسکاتلند بوجود بیاید و وانمود شود که این نیرو در حال آماده شدن برای حمله به نروژ می باشد. مسئول تشکیل این ارتش دروغین یک سرهنگ توپخانه به نام مک لئود بود که در جنگ جهانی اول زخم برداشته بود و در سال 1944 به خدمت فراخوانده شد تا ارتش دروغین چهارم را بوجود بیاورد. او وظیفه داشت تا با مخابرات بیسیم دروغین آلمانها را فریب بدهد تا آنها فکر کنند که یک ارتش آماده کارزار قرار است در نروژ پیاده شود. فرمانده این ارتش دروغین باید برای آلمانها یک سردار شناخته شده می بود از این رو وابسته نظامی سابق بریتانیا در آلمان با نام ژنرال سراندرو ترونه در مخابرات بیسیم ارتش چهارم به عنوان فرمانده این ارتش معرفی می شد.
آلمانها در زمینه کشف مخابرات متفقین پیشرفت زیادی کرده بودند. رمزهای بیسیم روسها و فرانسوی ها را کاملا شکسته بودند ودر بعضی موارد توانسته بودند رمزهای مخابراتی آمریکایی ها را هم بشکنند. آنها از روی ماهیت مخابرات و نوع دستگاه ها می توانستند بفهمند که این مخابرات مربوط به یک ستاد ارتش است یا لشکر یا سپاه. بنابر این برای فریب دادن آنها باید مخابراتی شبیه به مخابرات واقعی جعل می شد.
مک لئود ستادش را در قلعه ادینبورو مستقر کرد و یک سپاه دیگر در داندی بوجد آورد. تعدادی زن و مرد به عنوان بیسیم چی وظیفه داشتند تا مخابرات این ارتش دروغین را برقرارکنند. واحدهای تشکیل دهنده ارتش دروغین چهارم عبارت بودند از:
سپاه دوم بریتانیا شامل لشکرهای 55 و 58 پیاده و تیپ مستقل 11 پیاده.
سپاه هفتم بریتانیا شامل لشکرهای 52 پیاده بریتانیا، لشکر 55 پیاده آمریکا و گردانهای رنجر هفتم، نهم و یازدهم.
سپاه پانزدهم آمریکا(مستقر در شمال ایرلند) شامل لشکرهای دوم، پنجم و هشتم پیاده آمریکا.
تا پایان آوریل 1944(سه ماه مانده به تهاجم نرماندی) اسکاتلند پر بود از پیامهای رمز و غیر رمز ارتش چهارم. مثلا پیامی از این دست "سروان اسمیت از گروه دهم کامرونین در مورد آموزش اسکی گزارش دهد." یا "گروه نقلیه سپاه دوم به کتابهایی در مورد عملکرد موتور در ارتفاعات بالا و دمای پایین نیازمند است..." یا "لشکر هشتاد تقاضای کفش مخصوص اسکی دارد".
اگر قبلا ثبت نام کرديد ميتوانيد از فرم زير وارد شويد و مطلب رو مشاهده نماييد !